![]() |
Legofish |
|
|
Saturday, October 18, 2003
11:15 PM || ||
فاز 2 خونه ... بعد از رنگ آميزی.
توضيح: تلفيق دوربين مزخرف و اسکنر مزخرفتر تفريبا چيزی از رنگ های واقعی باقی نزاشتن و چيزی که ميبينيد از زمين تا آسمون با رنگ های واقعی فرق ميکنن ... کوسن هايی که به ظاهر زرد هستن در واقع سبز پسته ای خيلی روشن هستن و رنگ سبز ديوار هم خيلی روشنتر و شفاف تر هستش. 2:37 PM || ||
Thursday, October 16, 2003
راستشو بخواين کنسرت Radiohead خيلی جالب نبود. يعنی خوب ميبود اگر جای بهتری نشسته بودم. با اينکه بليط گرونتره رو خريده بودم جام افتضاح بود. کنسرت تو ورزشگاه skydome بود و فقط يه قسمت نيمدايره ورزشگاه رو برای کنسرت setup کرده بودن و بقيه شو بسته بودن. صندلی من درست در جايی بود که ديگه با خودشون گفته بودن ديگه از اينجا به اونور انقدر جاش بده که گناه دارن بليط بفروشيم برای اين صندلی ها ... گور بابای سود ...
يعنی در مرز آشغاليت قرار داشتم ... کاملا افتضاح بود. هيچی نميديدم به جز صدابردار ها و نور پرداز ها .... حتی زاويه ام به قدری بد بود که تلويزيون گنده ها رو هم نميديدم ... فکر کنم در زاويه 89 درجه با صفحه تلويزيون قرار داشتم و ستونی به عرض کمتر از يک پيکسل معلوم بود. خود کنسرت دو ساعت هم به زور طول کشيد و اگر چه اجراشون عالی بود ولی خيلی از آهنگايی که دوست داشتم رو نزدن (knives out, creep, wolf at the door, bishop's robes ...) و خيلی ديگه ... 1:59 PM || ||
Tuesday, October 14, 2003
11:35 PM || ||
روز خيلی بدی داشتم. برای اولين بار بعد از اومدن به تورنتو احساس خوشحاليمو از دست دادم. شرح حالشو ميتونين تو وبلاگ انگليسيم بخونين. فعلا اين Haiku خيلی مناسبه:
Won't you come and see loneliness? Just one leaf from the kiri tree درباره شاعر فقيد اين Haiku: Basho, Matsuo. (1644-1694).
8:49 PM || ||
Monday, October 13, 2003
راستشو بخواين تازه رسيدم خونه و اصلا نا ندارم. امروز يه چيزی حدود 6-7 ساعت رانندگی کردم. ولی خوش گذشت. حالا فعلا يه خورده Insomnia بهتون ميدم.
![]() 11:10 PM || ||
2:01 AM || ||
Sunday, October 12, 2003
بنا به دلايلی تصميم گرفتم يه وبلاگ کاملا انگليسی هم راه بندازم. البته اين وبلاگ همچنان وبلاگ اصلی من خواهد بود و از همه بيشتر update خواهد شد.
عکس های فاز 2 خونه (بعد از رنگ شدن) رو هم به محض چاپ شدن ميزارم اينجا شادی جون =) فيلم Kill Bill رو امشب ديدم. راستشو بخواين بدم نيومد. تارنتينو از نظر زيبايی شناسی تصويری و حتی صوتی به نظر من خيلی با استعداده و فيلم خوش ساخت (در عين حال عجيب غريبیه) . ولی راستشو بخواين خشونتش ديگه بعضی وقتا کفر آدم رو در مياره و فيلم رو ضايع ميکنه. ديگه چند تا دست و پا و کله بايد از بدن جدا بشن بابا؟ با اون همه فواره ی خون! يعنی هيچ چيزی رو برای تخيل باقی نميزاره و همه چی کاملا گرافيک به تصوير کشيده ميشه ... ولی خوشم اومد .... از لوسی لو به دلايلی که اصلا نميدونم خوشم مياد!!!! منتظر قسمت بعديش هستم. ![]() 1:30 AM || ||
|
Ø§Ø·ÙØ§Ø¹Ø§Øª
شخصÛ:: |
|