![]() |
Legofish |
|
|
Saturday, November 29, 2003
1:09 AM || ||
Thursday, November 27, 2003
5:19 AM || ||
Wednesday, November 26, 2003
در ضمن اين نقاشی هیچ ربطی به هیچی نداره و امیدوارم برداشت غلط نشه ... من فقط دارم خط خطی هایی رو که تابستون کشیدم به همون ترتیب اینجا منتشر میکنم ... 1:14 AM || ||
Sunday, November 23, 2003
اوهام زنده است
چند وقت پيش مصاحبه ای با شهرام شعرباف انجام دادم برای مجله ی دانستنيها (چاپ ونکوور) ... منتظر بودم تا این مقاله در مجله چاپ بشه قبل از اینکه اینجا بذارمش ... دیروز این مقاله در آخرین شماره ی مجله چاپ شد (وبسایتشون در این لحظه که دارم اینا رو مینویسم هنوز آپدیت نشده ... ولی به زودی خواهد شد) برای همین دیگه میتونم نسخه ی ادیت نشده ی این مصاحبه رو اینجا پست کنم ... باز هم از شهرام به خاطر این گفتگو تشکر میکنم ... . تکميل: وبسايت مجله آپديت شده و ميتونيد صفحات pdf مجله رو اينجا ببينيد(مصاحبه در صفحه 34 و 35 است.) ... ظاهرا به علت کمبود جا چند تا سوال آخر رو نتونستند تو این شماره چاپ کنند و گذاشتند برای شماره ی بعد ... من هم به همین دلیل تصمیم گرفتم قسمت آخر مصاحبه رو از اینجا فعلا بردارم و همزمان با چاپ شماره ی بعدی دانستنیها اون رو بذارم اینجا ... پندار * * * اوهام، به عنوان اولين گروه آلترناتيو/راک ایرانی در سال 1378 با حضور شهرام شعرباف، شاهرخ ایزدخواه، و بابک ریاحی پور کار خودش را به صورت زیرزمینی و با امکانات محدود در تهران شروع کرد. اگرچه هیچوقت موفق به دریافت مجوز از ارشاد نشد، ولی از طریق جادوی اینترنت خیلی زود توانست طرفداران زیادی پیدا کند ... از جمله من. آمدن شهرام و شاهرخ به ونکوور در سال گذشته بهترین فرصت برای من بود که هم بالاخره موفق به ملاقات این دو هنرمند با استعداد شوم، و هم
بتوانم با توجه به امکاناتی که دانشگاه یو بی سی در اختیار انجمن ایرانیان مان میگذاشت، در برگزاری کنسرت این گروه کمکی کرده باشم. متاسفانه بنا به دلایلی که در مصاحبه میخوانید این کنسرت هیچوقت برگزار نشد، ولی حد اقل توانستم این دو موجود دوست داشتنی را ملاقات کنم. فعال شدن تازه ی وبسایت اوهام را دلیل خوبی دیدم برای انجام مصاحبه با شهرام که الان دوباره در ایران به سر میبرد. او هم مثل همیشه با خوشرویی پیشنهاد من را پذیرفت. آنچه پیش رو دارید حاصل مصاحبه ی کتبی است که به تازگی انجام شد. 1- شايد همه ی خوانندگان ما اين را ندانند که شما سال گذشته مدتی در ونکوور اقامت داشتيد. ممکن است که تجربه ی خودتان را در ونکوور و نظرتان را راجع به محيط اينجا بيان کنيد؟ من در حالي به ونكوور رسيدم كه شرايط روحيم به دليل مشكلات و تنش هاي حاصل از قضيه اوهام در دو سال گذشته اصلا خوب نبود. در واقع هنگاميكه از تهران پرواز كردم از همه چيز و همه كس منزجر و شاكي بودم و به مرحله اي رسيده بودم كه واقعا نميدونستم چه خواهد شد و چيكار بايد بكنم. احساس ميكردم كنترل زندگيم را از دست داده ام و به تمام هدفها و آرزوهايم شك كرده بودم.در اين وضعيت من وارد كشور وشهري شدم كه يك بهشت سبز بود و طبيعت عظيم و زيبايش هوش رو از سر آدم ميبرد.چند ماه اول در يك حالت گيجي بودم چون از وسط تهران شلوغ و دودآلود و پر هياهو وارد محيطي شده بودم كه بشدت سرسبز و آرام بود و آدم و گياه و جانور همه در صلح و صفا زندگي ميكنند.چند شب بعد از مستقر شدنم متوجه شدم كه توي درخت كنار پنجره اتاق خواب من يك خانواده سنجاب زندگي ميكنند و عجيب اينكه اصلا از آدمها نميترسيدند و توي خونه ها رفت و آمد ميكردند.سكوت و آرامش اونجا واقعا براي من عجيب بود. ونكوور خيلي حس و حال شمال ايران رو داره و شبيه يك رامسر خيلي خيلي پيشرفته است! تنها مشكلي كه براي من وجود داشت هواي ابري بود كه تقريبا تمام مدت گرفته بود و باعث ديپرشن ميشد.كلا ميتونم بگم همه انگار در يك تعطيلات طولاني تا آخر عمر بودن! 2- در مورد رفتن ناگهانی شما از ونکوور و برگشتن به ايران، آيا توضيح خاصی به جز توضيحات محدودی که در وبسايت و جاهای ديگه نقل کرديد داريد؟ اصولا چطور شد که ناگهان ونکوور را ترک کرديد؟ مشكلات و اتفاقات مختلفي در اين بين افتاد كه من رو به فكر بازگشت به ايران انداخت.بعد از چند ماه كه در ونكوور بودم و حال و اوضاعم بهتر شد به اتفاق شاهرخ شروع كردم به برنامه ريزي براي كارها و برنامه هاي اوهام. نكته عجيب اينه كه به مرور كه زمان ميگذشت احساس ميكردم انگيزه و هدفم از همه اين كارها رو دارم از دست ميدم و در واقع با دور شدن از تهران و به نوعي فرار از سختيها، داشت يادم ميرفت كه من اصلا دنبال چي هستم و چرا اصولا اين كار رو شروع كردم.واقعا جالب بود: ايندفعه همه چيز آماده بود و همه امكانات و منابع مورد نياز براي چاپ آلبوم و برگزاري كنسرت با چند تماس تلفني و اينترنتي آماده ميشد ولي اون انرژي و عشق و علاقه اي كه در تهران در اوهام وجود داشت ناپديد شده بود.وقتي در ايران بودم هر ماه به طور ثابت چند تا آهنگ و ايده جديد آماده ميكردم ولي در اون شش ماهي كه در ونكوور بودم حتي يك نت جديد هم از كله من خارج نشد.اينجا بود كه متوجه يك حقيقت بسيار مهم و با ارزش شدم: اينكه انگيزه و موتور محرك همه تلاش ها و فعاليتهاي من براي ادامه اوهام و حتي پيشرفت در زندگي شخصي همون مشكلات و سختيهاي چند سال گذشته بود. در محيط جديد فوق العاده آرام و راحت بودم ولي به همان نسبت ديگه چيزي در درونم نبود كه به خاطر آن بجنگم. فهميدم كه كاملا برعكس اون چيزي كه فكر ميكردم چقدر به ايران وابسته هستم و زندگي و كار من به چه منابع مختلف معنوي و مادي احتياج داره كه فقط در ايران يافت ميشن.تمام مدت يه چيزي در درونم بهم ميگفت كه بايد برگردم ايران و اگر قرار باشه هرچي بشه در كشور خودم خواهد شد.ضربه نهايي هنگامي وارد شد كه شاهرخ در زمان فوق العاده حساسي و يك روز مانده به شروع همه برنامه ها از همه چيز شانه خالي كرد و كنار كشيد. واقعا يك لحظه همه چيز برام پوچ شد و فقط دلم ميخواست برگردم تهران تو اتاق خودم كنار گيتار و كامپيوترم،همونجايي كه همه اين داستانهاي لعنتي شروع شد.شايد خيلي ها وقتي به اين پي ميببرند كه مسير رو اشتباه اومدن تصميم ميگيرن تا آخرش برن چون بازگشت به سر جاده در سن 29 سالگي خيلي ريسكه ولي من در برگشت ترديد نكردم.تصميم آخر رو گرفتم و برگشتم و تا اين لحظه بينهايت از اين تصميم خوشحال هستم چون همه چيز ميگه كه اين كار به صلاح من بوده .ميدونستم كه در صورت موندن و تلاش كردن به هر قيمتي، به سرنوشت خيلي از هنرمندان و موزيسين هاي ايراني دچار ميشم كه به خاطر دوام آوردن و رسيدن به آرزوها و اهدافشون به چه كارهايي مجبور نشدن و آخر كار هم مسير و هدفشون رو از دست دادن، هم زندگيشون رو. متاسفانه خروج من از ونكوور زياد شاد و به ياد ماندني نشد و روز هاي آخر واقعا دقايق و ساعتها رو ميشمردم تا به ايران برگردم. دقيقا يك سال پيش در چنين روزهايي... 3- يکی از مشکلات اوهام مشکل مالی بود. چرا هيچوقت اين را در وبسايت اوهام با طرفداران در ميان نگذاشتيد؟ من مطمعن هستم که افراد زيادی حاضر به کمک به شما بودند. با اينكه ميدونم كه خيلي ها آماده كمك به اوهام هستند (و كلي هم تا حالا تماس گرفتند و پيشنهاد دادند) ولي راستش احساس ميكنم درخواست براي حمايت و كمك مالي از طرفداران اوهام كلا زياد جالب نيست اين نظر شخصي منه شايد هم كار عادي و معمولي باشه. من به تصميم و علاقه خودم اوهام را شروع كردم پس تا هنگاميكه اونرو ادامه ميدم خودم هم بايد از پس اداره و حفظش بر بيام. اگر روزي آلبومهاي اوهام تونستن منتشر بشن و رسما به فروش برن اون موقع بزرگترين حمايت اوهامي ها از اوهام ميتونه خريدن سي دي آلبومهايي باشه كه اونهارو آزادانه دانلود كرده اند
4- از اوهام جديد بگوييد، اوهام بدون بابک وشاهرخ. آيا در روش کار فرقی کرده؟ اصولا بابک و شاهرخ چقدر در ساختن آهنگ ها نقش داشتند؟ مسلما تغييراتي در موزيك اوهام بوجود آمده و اون هم به دليله اينه كه دو نفر رو نميتونين پيدا كنيد كه دقيقا مثل هم ساز و موزيك بزنند و با تغيير موزيسين هاي يك گروه ناخودآگاه صدادهي و سبك اون گروه هم يه خورده فرق خواهد كرد. روش كار زياد فرقي نكرده چون از شروع اوهام تا به امروز آهنگسازي،انتخاب اشعار،تنظيم آهنگها و خواندن اونهابه عهده خود من بوده گرچه قطعاتي هم بوده اند كه براساس ايده هايي از شاهرخ شكل گرفتند و تبديل به آهنگ شدند. اصولا نقش هركدام از ما در اوهام جدا و تفكيك بود: بابك در بخش موزيك فقط ساز خودش (باس) رو به عهده داشت و به دليل روحيه و روابط عمومي قوي كه داره يه جورايي مدير برنامه هاي اوهام هم بود و وظيفه ارتباطات گروه رو به عهده داشت.نقش گيتار شاهرخ در كامل شدن ايده ها و آهنگها هم احتياج به توضيح نداره و همه كار حرفه ايش رو در نهال حيرت شنيدند.شاهرخ همچنين سه تار زن خوبي بود و ايده هاي باحالي روي اين ساز داشت ولي متاسفانه انگيزه و علاقه خودش به گيتار و موزيك زدن رو روز به روز بيشتر از دست داد. اين مشكلي بود كه از سالها پيش شروع شده بود و پس از ضبط نهال حيرت و افزايش مسوليتش به عنوان گيتاريست گروه، جدي تر و وخيم تر شد. وقتي ميخواستيم دو آهنگ مجموعه حافظ عاشق است رو ضبط كنيم اين مشكل بطور جدي خودش رو نشون داد: شاهرخ علاقه اي به حضور در استوديو نداشت و دستش واقعا روي گيتار سرد بود. شايد كسي اينرو ندونه كه براي ضبط پارتهاي گيتار شاهرخ در راه عشق مجبور شدم ميكسر و وسايل صدابرداري رو ببرم خونه شاهرخ در اتاق خوابش نصب كنم تا اون گيتارش رو ضبط كنه اونهم تنها و وقتي كه من نباشم...اين در حالي بود كه من و بابك با بقيه بروبچه ها در استوديو مشغول ضبط آهنگها بوديم. راه عشق آخرين آهنگي بود كه شاهرخ در اون حضور داشت و تقريبا در خود آهنگ حافظ عاشق است حضور نداره (شاهرخ تنها ريف گيتار شروع آهنگ رو زد و ناپديد شد!...). كلا موزيك جديد اوهام دنباله همون اوهام قديم خواهد بود ولي با تغييرات زياد چون كه خود من هم خيلي تغيير كرده ام و اين طبيعاتا در آهنگسازي و همه ابعاد موزيك اوهام تاثير ميزاره. مشخصه ديگه كارهاي جديد سازهاي آكوستيك و استاندارد موزيك راك است: برخلاف نهال حيرت كه در اون از درام ماشين و لوپ هاي درامز استفاده كرده بودم اين بار با همكاري يك دوست خوب و درامر باحال بنام كسري،آهنگها با درامز آكوستيك ضبط خواهند شد. البته استفاده از درامز آكوستيك از ضبط آهنگهاي حافظ عاشق است شروع شده بود. 5- تا چه اندازه به گرفتن مجوز از ارشاد اميدوار هستيد؟ از نظر مقدار اميدواري به گرفتن مجوز بايد بگم كه تقريبا كامل نااميد هستم چون بعد از چهار سال دوندگي و بارها اقدام ناموفق ديگه ميدونم كه چرا با اوهام مخالفت ميشه ولي مسله اينه كه اصلا مهم نيست كه به اين قضيه اميدوار يا نااميد باشم چون هدف من از ادامه اوهام راضي كردن يا متقاعد كردن هيچ كسي نيست. از روز اول و از اولين آهنگي كه ضبط كرديم هدف من لذت بردن از نواختن موزيك و رساندن اون به گوش بقيه جوونها بوده و هست. در چند سال گذشته به خاطر دل طرفداران عزيز و پرو پا قرص اوهام كه دوست دارند سي دي موزيك مورد علاقشون رو بخرند و از نزديك در كنسرت تماشا كنند وارد بازيها و ماجراهاي بي سروتهي شدم كه نتيجه اي جز تحقير و دلسرد شدن براي من نداشت. در حال حاضر به تنها چيزي كه علاقه و اميد دارم ضبط آلبوم جديد اوهام بعد پس از مدتها،و عرضه اون به اوهامي ها از اوهام دات كام است 6- همه ميدانند که يکی از دلايل ندادن مجوز توسط ارشاد، مشکلی است که آنها با شخص شما، و به طور دقيق تر، با طرز خواندن شما داشته و دارند. آيا هيچوقت به فکر آوردن يک خواننده ی جديد برای گروه بوده ايد؟ برای نجات اوهام از اين شرايطی که ارشاد برايش ايجاد کرده؟ البته من معتقد هستم که ارشاد حتی با آوردن خواننده ی جديد برای اوهام هم مجوز نخواهد داد، با توجه به نيروی تحريک آميز نهفته ای که در موسيقی اوهام وجود دارد که به نظر من ارشاد از آن ميترسد. ولی حد اقل آوردن خواننده ی جديد ميتواند اين را اثبات کند. نظر شما چيست؟ اين موضوع بارها ثابت شده.اول بگم كه جالبه بدونيد سال 1378 و قبل از ضبط نهال حيرت چند نفر رو براي اينكار تست كرديم كه هيچكدوم راضيمون
نكردند و آخر هم تصميم گرفتيم خود من بخونم. تهيه كننده اي كه اول ميخواست آلبوم رو بخره هم پيشنهاد كرده بود از يكي از اين خواننده هاي به اصطلاح پاپ كه همه صداهاي خيلي بم دارن و كپي يه نفره ديگه از لس آنجلس هستن استفاده كنيم كه اصلا براي ما قابل تصور نبود. ولي مساله اينه كه در مرحله اي از اين بازي مشكل صداي من هم حل شده بود و قرار بود كه در سالن كنسرت ميلاد در تهران برنامه اجرا كنيم كه كمتر از يك هفته به كنسرت و اين دفعه به دلايل عجيب غريب دوباره همه چيز كنسل شد (اين دلايل از روز اول بسيار متنوع بودند و از نوع صداي گيتار برقي آهنگها شروع شدند و تا گير دادن به كله من هم رسيدند). و از همه جالبتر: حدود يك سال هست كه تست صدا و گزينش خواننده ها جمع شده و ديگه احتياجي به تاييد خواننده گروه ها نيست ولي در بهار امسال كه براي مجوز آلبوم و كنسرت اقدام شد در همون بدو شروع و ظرف يك روز با اوهام مخالفت و درخواستها كنسل شد،و اين بار بدون هيچ دليل خاصي: اوهام اجازه فعاليت ندارد. يكي از بيشترين دلايل تحريك ارشاد همين اوهام دات كام است كه عليرغم مخالفت آنها موزيك اوهام را در دنيا پخش كرد. من تصميم گرفتم ديگه به اين چيزها فكر نكنم چون اين بازي پاياني ندارد و روزي كه بر فرض محال هم همه تغييرات مورد نظر آنها انجام شد و اوهام اجازه كار پيدا كرد،اون موزيك ديگه قابل گوش كردن نخواهد بود: فقط يك سري اصوات و تلق تولوق خواهد بود 7- ويديوی جديدتان را هم که بالاخره روی وبسايت گذاشتيد و انتظار طولانی طرفدارانتان به سر رسيد. واقعا که زرتشت و بزرگمهر و بقيه ی عوامل شاهکار کرده اند. آیا ويديوی ديگری هم درست کرده ايد؟ يا قصد داريد درست کنيد خوش حالم كه كليپ درويش مورد استقبال همه قرار گرفته و بايد از زرتشت خيلي تشكر كنم كه يه همراه بزرگمهر انرژي زيادي صرف اين ويديو كردند. عرضه اين كليپ به اين دليل طولاني شد كه قرار بود اين ويديو به همراه و روي سي دي نهال حيرت منتشر بشه كه بعد از كنسل شدن چاپ آلبوم و ناپديد شدن اوهام دات كام از روي اينترنت به تعويق افتاد. اين ويديو آخرين يادگاري از روزهاي قديم اوهام بود و با پخش اين كليپ از وب سايت،پرونده نهال حيرت و اتفاقات آن تقريبا بسته شد. كليپ ديگري از آهنگهاي نهال حيرت فعلا ساخته نشده و انرژي و فوكوس ما بروي آلبوم و آهنگهاي جديد خواهد بود كه احتمالا چند تاي اونها به صورت كليپ در خواهند آمد. لازم به توضيحه كه تمام كساني كه در اين كليپ همكاري كردند همگي داوطلبانه و به عشق اوهام بدون دريافت هيچگونه دستمزدي با ما كار كردند و اين ويديو با امكانات خيلي كم و ساده اي بوجود اومد.به همين دليل و با منابع محدودي كه اوهام در اختيار داره اينگونه پروژه ها آهسته پيش ميره ولي مهم اينه كه به هر حال انجام ميشن. چند تا فيلم كوتاه مستند درباره اوهام هم هست (يكيشون همين الان در وب سايت قابل دانلود شدنه) كه آروم آروم اونها هم بروي سايت منتقل خواهند شد. اگر امكانات و منابع مورد نياز وجود داشته باشه قطعا ويديوهاي بيشتري توليد خواهند شد. 8- چرا آهنگ "پير می فروش" را هيچوقت به طور کامل در سايتتان نگذاشتيد؟ با اينکه اين قطعه، بازنوازی (cover) يک آهنگ معروف است, ولی به نظر من به مراتب بهتر از نسخه ی اصلی است و همچنين يکی از قشنگ ترين آهنگ های آلبوم نهال حيرت بود. حيف نيست که آهنگ در دسترس مردم نباشد؟ اين آهنگ از اول هم در تركيب اصلي آلبوم نبود و از روي سي دي هاي دموي نهال حيرت به سرعت توسط همه كپي شد. گرچه آهنگ بدي نيست و خود من هم دوستش دارم ولي به دلايلي از گنجاندنش در آلبوم منصرف شدم. روزهاي اول شروع اوهام مخالفان و دشمنان ما از هر حربه اي براي ضربه زدن و كوبيدن اوهام استفاده ميكردند و اين قطعه بهانه خوبي به دست اونها ميداد و هيچ جور نميشد به اونها توضيح داد كه كاور يا بازنوازي يك آهنگ يعني چي. خيلي عجيبه: هر ماه چندين آلبوم 8/6 منتشر ميشن كه همگي از نظر اهنگسازي،ملودي،ريتم،صداي خواننده ها و حتي كلمات اشعار و جلدهاي آلبوم همه دقيقا عين هم و كپي ناشيانه آهنگهاي لس آنجلس هستند ولي كسي چيزي نميگه و هر بار هم همه ذوق زده ميشن كه آلبوم جديد اومده ولي كافي بود يك نويز توي موزيك اوهام بشنون كه براشون آشنا بود اون موقع تو بوق و كرنا جار ميزدند كه.... فعلا تصميمي براي پير مي فروش گرفته نشده ولي شايد در آينده يك جوري يك جايي پيداش شد 9- ظاهرا بعد از نهال حيرت و همچنين دو تا تک-قطعه ای که عرضه کرديد باز هم آهنگ های جديدی با شاهرخ ساخته بوديد. آيا هيچوقت آنها را خواهيم شنيد؟ ضبط آلبوم جديد اوهام تقريبا شروع شده و شامل ده الي دوازده آهنگ جديد خواهد بود كه در چند سال گذشته ساخته شده اند و فكر كنم اوهامي ها حسابي غافلگير بشن! بيشتر اشعار آلبوم از حافظ انتخاب شده و چند تايي هم از مولوي هستند. اگه همه چيز خوب پيش بره تا قبل از عيد امسال اين آلبوم آماده ميشه و از طريق اوهام دات كام قابل دانلود خواهد بود. اطلاعات كامل در اين مورد به زودي در وب سايت منتشر خواهند شد. 10- با توجه به کارهای فوق العاده ای که در آلبوم های قبلی عرضه کرديد انتظار طرفداران بالا رفته. آيا اين موضوع دلهره و تشويش خاصی در شما ايجاد نمیکند؟
راستش نه. گرچه ميدونم كه گوش همه به اين موزيك عادت كرده و سخته كه مثل بار اول اون شوك و هيجان رو در اونها به وجود آورد ولي فكر ميكنم اينبار هم غافلگير بشن! نهال حيرت يك شروع بود و خيلي چيزها براي خود من هم مبهم بود و اونجا براي اولين بار آزمايش شد كه ظاهرا موفق هم بود ولي اصل ماجرا از آلبوم دوم شروع خواهد شد چون گوش همه به اين موزيك تازه عادت كرده و آماده شنيدن چيزهاي جديد در اونه،و همچنين خود من تجربه بيشتري پيدا كردم. در نهال حيرت خيلي كارها رو براي بار اول انجام دادم و نميدونستم كه چه نتيجه اي خواهد داشت: موزيكي وجود نداشت كه بتونه مرجع براي اينكار باشه و به من نشون بده مثلا چه جوري ميشه شعر فارسي رو با اين ريتم روي موزيك راك خوند يا چه جوري ميشه سه تار و كمانچه رو با گيتار و درامز مخلوط كرد. نهال حيرت در واقع براي من چركنويسي بود تا خيلي ايده ها رو آزمايش كنم و خودم هم ميدونم كه اشكالات و ضعفهاي زيادي داشت ولي خب همونجور كه گفتم نقطه شروع اين حركت بود و خودش مرجع و ريفرنس خودش بود. دو آهنگي هم كه تحت عنوان حافظ عاشق است ضبط كرديم يه جورايي حدفاصل كارهاي اوليه اوهام در نهال حيرت و موزيك جديد اوهام هستند و مقداري از تغيير صدادهي و ديناميك اوهام را نشان ميدهند.اصولا نهال حيرت به نظر من خيلي شلوغ صدا ميده كه به علت وجود سازها و صداهاي زياد هست،ولي در آلبوم جديد خيلي موزيك اوهام خلوت تر شده و آهنگسازي قويتر و سازهاي آكوستيك همون احساس و مود رو شايد بهتر هم انتقال ميدن. اگر خودم از كار جديد راضي و شاد باشم مطمين هستم اوهامي ها هم دوستش خواهند داشت. 11- با توجه به اينکه مدت خيلی طولانی است که اوهام آهنگ جديدی عرضه نکرده، فکر میکنید انتظار طرفداران تا چه مدت ديگر طول خواهد کشيد؟ خيلي طول نخواهد كشيد: ضبط آلبوم جديد كه هنوز نامي برايش انتخاب نشده تقريبا شروع شده و در حال حاضر مشغول تنظيم نهايي آهنگها و هماهنگي با موزيسين هايي هستم كه در ضبط اين آلبوم شركت خواهند كرد.ضبط نهايي آهنگها از هفته هاي آينده شروع ميشه و فكر كنم تا قبل از عيد امسال به اتمام برسه. ده الي دوازده آهنگ جديد در آلبوم خواهند بود كه اشعارشون از حافظ و همچنين مولانا انتخاب شدند و اين اولين باره كه در آهنگهاي اوهام از شعر مولانا هم استفاده ميشه كه خودش براي من تجربه جديد و جالبيه. در مورد عرضه و فروش اين آلبوم جديد در ايران يا خارج از ايران هنوز تصميمي نگرفتم ولي همونطور كه اشاره كردم به طور مسلم آهنگها براي دانلود در وب سايت قرار خواهند گرفت ادامه مصاحبه رو حدودا دو هفته دیگه همینجا میتونین بخونین. 3:24 PM || ||
1:01 AM || ||
|
Ø§Ø·ÙØ§Ø¹Ø§Øª
شخصÛ:: |
|